باورهای محدود کننده مجموعه باورهایی هستند که از طریق تفکرات غلط در ذهن فرد نهادینه شدهاند.
خانواده نقش مهمی در به وجود آمدن این باورها دارد. در کودکی وقتی برای اولین بار میخواهید دوچرخه سوار شوید کسی غیر از پدر یا مادر به شما این آموزش را نمیدهد آنها هم از پدربزرگ، مادربزرگ خود یاد گرفتهاند. به این ترتیب تمام باورهای خانوادگی شما نسل به نسل منتقل میشوند.
تاثیر باورهای محدود کننده در زندگی
تصور کنید شما در یک حوزه به صورت تخصصی فعالیت دارید اما شما در یک جمع فامیلی قدرت صحبت کردن در مورد آن موضوع را ندارید چون خانواده این حس را به شما القا کردهاند که شما در زندگی هیچوقت فرد موفقی نخواهید شد. به این ترتیب شما هیچ وقت نمیتوانید به خواستههای خود برسید.
لیست باورهای غلط
همه ما در زندگی باورهای غلط داریم که سر بزنگاه با آنها روبرو میشویم. این باورهای غلط میتواند باعث شود سد بزرگی در پیشبرد هدفهای انسان دارد. هر کدام از این باورهای غلط میتواند به جامعه هم نفوذ کند و باعث به وجود آمدن باورهای غلط اجتماعی یک جامعه شود. مثلا چون شما از ارتفاع ترس دارید اجازه ندهید اطرافیان شما هم از پل هوایی استفاده کنند. در ادامه به برخی از این باورها اشاره میکنیم:
استعدادی ندارم
همیشه شکست می خورم
انسان موفقی نمی شوم
توانایی برای به دست آوردن کار ندارم
این موارد باورهایی است که بیشتر در جامعه مرسوم است. این باورهای غلط در صورتی که افزایش پیدا کند میتواند مشکلات روانی مانند افسردگی برای افراد به وجود آورد. این باورها عموما غیرعلمی هستند و هیچ منطق خاصی پشت آن نیست.
شناسایی باورهای غلط اجتماعی
روشهای زیادی برای شناسایی باورهای غلط اجتماعی وجود دارد که با استفاده از آن می توان مشکلات بسیاری را در آینده درمان و در برخی موارد پیشگیری کرد. باورهای غلط اجتماعی به انواه مختلفی تقسیم میشود در ادامه مقاله به چند نوع از آنها اشاره میکنیم. برای توضیح بیشتر برای هر یک مثالی میزنیم.
باورغلط سیاسی با گذشت زمان امکان کاهش قیمت دلار وجود دارد در صورتی که این باور به عوامل زیادی بستگی دارد.
باورغلط فرهنگی اگر بتواند کسی راه از دیگری بگیرد او راننده بهتری است. وقتی برشکست می شویم همه تصور میکنند دیگر پایان دوره کاری آن هاست و دوباره از نو شروع کردن سخت است.
باورغلط خرافی گربه سیاه جن است.
باورغلط کاری فرد توانایی و تخصص انجام کار دارد اما به دلیل کمبود اعتماد به نفس فقط برای شرکتها روزمه میفرستد و پیگیر آنها نیست.
تردید در فعالیتها
اغلب انسانها در توانایی انجام کارها شک میکنند.فرد در یک گفتگوی درونی با خود دست و پا میزند اما ترسهای فرد باعث میشود کارهای او پیش نرود. بهترین راه برای حل این گونه افکار جلو رفتن و در راستای ترس است. افراد در مرحله نخست باید کشف کنند که نسبت به چه موضوعی شک دارند مرحله بعد بپذیند که از در این موضوع شک دارند که موفق میشوند. در آخر هم باید در پی درمان آن باشند.
پیش بینی های منفی از کار
بسیاری از افراد نیمه خالی لیوان را میبینند. یعنی در هر اتفاقی فرد فقط مشکلات و ایرادات آن را میبیند. مثلا شما به یک رستوران میروید و غذای بسیار عالی برای شما سرو میکنند اما چون رستوران در کنار رودخانه است شما از خوردن آن غذا اصلا لذت نبردید و فقط ذهن شما درگیر این بوده که احیانا کسی از همراهان شما به داخل رودخانه نیفتاد. با یک مثال دیگر این مسئله را بهتر توضیح میدهیم. یعنی ممکن است شما به خاطر اینکه تصور میکنید در این کار موفق نمیشوید یا بسیار تصورات دیگر باعث عدم پیشرفت فرد میشود. شما ممکن است به کاری فکر کنید که هرگز اتفاق نخواهد افتاد اما شما دائما در ذهن خود درگیر آن هستید مثلا هیچوقت با ماشین سخصی بیرون نروید چون ممکن است تصادف کنید.
عوامل سازنده باورهای محدود کننده
عوامل محیطی موثر بر باورهای محدود کننده
افراد در کودکی این توانایی را دارند که کوچکترین اتفاقات را در ذهن خود ثبت کنند و در ضمیر ناخودآگاه آنها تا همیشه باقی بماند.
خانواده اولین اجتماعی است که کودک در آن قرار میگیرد با بزرگ شدن کودک طبیعتا این اجتماع هم بزرگتر شده و تعداد افرادی که در آن قرار میگیرند بیشتر میشود. باورهای غلط و درست از کودکی به ترتیب در خانواده، مهدکودک و مدرسه شکل میگیرند. ممکن است به دلیل علاقه زیاد به فرزند خود تا مدتها برای او میوه پوست بکنید مبادا دست به چاقو بزند. اما این کار شما اعتماد به نفس کودک را کاملا از او میگیرد. شنیدن جملات تو نمیتوانی، تو خیلی ترسو هستی، تو همش خرابکاری میکنی، تو توانایی انجام این کار را نداری برای هر فردی میتواند آزار دهنده باشد خواه این فرد معلم، مربی یا خانواده شما باشد. این نوع صحبت کردن در آینده کودک تاثیر زیادی می گذارد و به باورهای منفی بازدارنده تبدیل می گردد.
خود کم بینی
بسیاری از ما خودمان را مستحق زندگی خوب، پول، موفقیت، شغل های با درآمد بالا و اساساً شرایط اجتماعی خوب نمی دانیم. چرا که فکر میکنیم اینها همه متعلق به افراد دیگر است و ما توانایی و شایستگی رسیدن به آنها را نداریم و در واقع باور نداریم که ما هم میتوانیم زندگی سرشار از آرامش، موفقیت و جایگاه خوب اجتماعی داشته باشیم.
نداشتن مهارت
یکی از عواملی که باعث میشود از انجام کاری مایوس و نا امید شویم نداشتن اطلاعات کافی در رابطه با آن موضوع است . در صورتی که نداشتن اطلاعات را میتوان با تحقیق، یادگیری و پشتکار به این تفکر غلط پایان داد.
چگونه میتوان باورهای محدود کننده را شناسایی کرد
روش بسیار سادهای برای تشخیص باورهای محدود کننده وجود دارد. باید به وجود خودمان مراجعه کنیم، با در دست داشتن یک قلم و کاغذ به صورت مکتوب فکر کنیم. در یک گفتگوی درونی با خود تمام باورهای محدود کننده و هر آن چیزی که فکر میکنیم نمیتوانیم انجام دهیم را لیست میکنیم. مثال: من نمی توانم این کار را انجام دهم، چون… جای خالی را شما پرکنید.
به یاد داشته باشید هر وقت در جملات خود از کلمات اما و چون یا زیرا استفاده کردید باید بدانید که ذهن شما به سمت باورهای پوچ میرود.
چگونه باورهای محدود کننده را نابود کنیم
برای تغییر باورهای محدود کننده و منفی به باورهای مثبت و غیر بازدارنده راههای مختلفی وجود دارد. در ادامه به بررسی این راهکارها میپردازیم.
بازیابی ذهن
درست است که محیط زندگی دوران کودکی ما باعث ایجاد باورهای غلط اجتماعی در ضمیر ناخودآگاه ما شده اما باید بدانیم که این باورها با تمرین و تکرار قابل تغییر هستند. کافی است که هر شخصی با توجه به محیط پیرامون خود بداند که چه باورهایی برای او محدودکننده هستند. بنابراین در هر سنی که هستید کافی است تصمیم بگیرید تغییری اساسی در زندگی خود ایجاد کنید مرحله بعد با تکرار و تمرین باورهای خود را از منفی به مثبت تغییر دهید. فقط این نکته را باید مد نظر داشته باشید که تغییر زمانبر است.
افکار مثبت جایگزین پیشبینیهای منفی
وقتی یک چیزی را میخواهید هر روز تصور کنید آن را به دست آورده و در حال استفاده از آن هستید.
برای اکثر افراد اتفاق افتاده است که در مواردی تواناییهای خود را نادیده گرفتهاند و افکار منفی باعث این نادیده گرفتن خود بوده است. یک مثل ایرانی مفهوم افکار منفی را این طور بیان میکند: از هر چه بترسیم سرمان میآید. انیمه گالیله یک شخصیت معروف داشت که دائما افکار منفی داشت. در تمام اینمه دیالوگ«من میدونم ما میمیریم» را بارها تکرار میکرد. باید یاد بگیریم هر چند وقت شخصیت خود را بررسی کنیم که شبیه این شخصیت نشویم و سعی کنیم افکار مثبت را جایگزین آن کنیم.
نقش کوچ در از بردن افکار منفی
توانایی افراد بسیار است اما همه چیز بسته به باورهای شما دارد. کوچ به باورهای شما نفوذ میکند و این تواناییها را به کمک خود فرد گسترش میدهد به این ترتیب باعث پیشرفت شما میشود. کوچ باعث میشود که شما متوجه این نکته شوید که چند درصد از افکار شما پوچ بوده است. کوچ سعی میکند باورهای فرد را نسبت به خود و جهان تغییر دهد.
تمرکز کوچینگ در نفوذ به باورها
اگر فرد به باورهای خود آگاه شود، به صورت ارادی باورهای جدید خود را مشاهده و انتخاب کند کوچ به هدف خود رسیده است. تمام تمرکز کوچ در جلسه کوچینگ باید در جهت کشف باورهای فرد باشد. او با گوش دادن موثر و بازخورد دادن به افراد کمک میکند باورهای محدود کننده خود را تغییر دهند. تغییر باورها باعث تغییر هویت و شخصیت فرد میشود. زمانی که شخصیت شما بهتر شود نوع نگاه، باور و نتایج فرد هم در جهت بهتر شدن پیش میرود. کوچینگ علم تغییر است و تغییر را در عمیقترین لایه ایجاد میکند.
نتیجه گیری
امروزه باورهای غلط اجتماعی در سرتاسر دنیا در حال رشد و افزایش است. اگر در ابتدا با باورهای غلط اجتماعی به صورت منطقی برخورد نشود. این باورها به فرهنگ تبدیل می شود. در اکثر موارد افراد خود را دارای صاحب سبک و تفکر میدانند اما ممکن است نقش زیادی در باورهای غلط اجتماعی ایجاد کنند.
چقدر این پست مفید بود؟
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز / 5. تعداد آرا:
اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
یک پاسخ
خیلی عالی بود لذت بردم.