مدیران خوب تعهد را در کارمندان ایجاد می کنند و بالا می برند. بسیاری از مدیران فضایی برای بهسازی ایجاد می کنند.
به عنوان یک مدیر شما اثر مهمی بر اینکه سازمان شما در نهایت چقدر متعهد می شود، دارید. تعهد کارمندان، در نهایت یک پدیده ویروسی است. درست است. این کلمه در زمانی که همه درمورد بازاریابی ویروسی، الگوهای رفتاری ویروسی در شبکه های اجتماعی و چیزهایی از این قبیل صحبت می کنند، به صورت افراطی مورد استفاده قرار میگیرد. اما این مساله وقتی که شما در مورد یک سازمان صحبت می کنید، معنا می یابد. یک ارگان زنده، که در آن هر کارمند به منزله یک سلول است. مشابه زمانی که یک ویروس از سلولی به سلول دیگر در بدن پخش می شود، درون سازمان نیز، ایده ها، احساسات و رفتارها، گسترش می یابد.
یک سازمان نمی تواند بگوید “اکنون شما متعهد خواهید شد”. اگرچه یک مدیر، در ماورای انتخاب این که خود متعهد باشد، می تواند (و باید) شرایطی را به وجود آورد که تعهد در آن بتواند رونق بگیرد، سپس مدیر باید یک قدم به عقب بردارد و ببیند چه کسانی آلوده ویروس می شوند. به عنوان یک مدیر شما نفوذ زیادی بر این فرآیند دارید. به موجب سطح تعهد خودتان (این که شما چه چیزی می گویید و انجام می دهید، نه اینکه چه فرمان هایی می دهید یا الگوهای رفتاری را ارائه می دهید)، شما می توانید به ایجاد فضایی که افراد بین متعهد بودن یا بدبین و بی تفاوت بودن، انتخابی داشته باشند، کمک کنید. رفتار شما به عنوان یک رهبر اثر بسیار بزرگتری بر گسترش تعهد درسازمان می گذارد( در مقایسه با فرمان هایتان). به هر حال اینکه شما در چه راهی قدم بگذارید، احتمال بیشتری وجود دارد که پیروان شما نیز در آن راه قدم بردارند.
تحقیقات ما در مورد تعهد مدیران نتایج جالب (و تا حدودی غیر منتظره) را به ما نشان می دهد. اثری که یک مدیر متعهد در بالا بردن سطح تعهد تیم دارد، بیشتر از اثر یک مدیر غیر متعهد در پایین آوردن سطح تعهد تیم است. بر اساس داده ها، سطح تعهد یک تیم، وقتی دارای یک مدیر کاملا متعهد باشند، به طور متوسط ۲۳ درصد افزایش می یابد. از طرف دیگر، درصد کارمندان غیر متعهد یک تیم، وقتی که مدیر غیر متعهدی دارد، نسبت به وقتی که مدیر متعهدی دارد، فقط ۷ درصد افزایش می یابد. به عبارت دیگر، اگر من مدیر متعهدی باشم، تیم من احتمال نسبتا بیشتری دارد که به همان اندازه متعهد باشد و اگر من مدیر غیر متهدی باشم، به هر حال طبیعت انسان غلبه می کند.
بنابراین نقش یک مدیر در تعهد چیست؟ اول از همه تحول گرا باشید نه اینکه فقط اهل تبادل باشید. هنگامی که من مقاله هایی میبینم که در مورد برنامه های تعهد شرکت های گوناگون صحبت می کنند و وارد جزئیاتی از قبیل اهدای کشتی تفریحی به پرسنل با عملکرد بالا می شوند، تعجب می کنم. قدرت پردازش مهم است، اما نه به اندازه تعهد. اگر من امسال به شما یک کشتی تفریحی برای سفر به دریای کارائیب دهم، سال دیگر که من به شما یک کشتی تفریحی برای سفر به رودخانه راین نمی دهم، چه اتفاقی می افتد؟
تحقیقات ما در مورد تیم های متعهد و مدیران متعهد، شش مورد از کارهای مشترکی را بیان می کند، که مدیران خوب برای ایجاد یک تیم متهد انجام می دهند.
- مدیران خود شخصا متعهد هستند. آن ها نه تنها در مورد متعهد بودن موعظه می کنند، بلکه با آن زندگی می کنند. آنها هم در سطح فردی و هم در سطح مدیریتی متعهد هستند. آن ها قلب، روح، ذهن و دستان خود را در این راه به کار می برند. این کار مسری است.
- مدیران متعهد در جریان همه مسائل هستند. ما اغلب “مدیریت در موارد خاص” را مشاهده می کنیم. به این معنی که، تنها زمانی که یک فرمانبردار با رهبر خود تعامل می کند، وقتی است که وی کاری را خوب انجام می دهد یا قدمی برمیدارد. مدیران متعهد هر روز در جمع حضور دارند، شرایط را می سنجند و یاد می گیرند که مردم برای اینکه مدیریت بحران داشته باشند نیاز به انگیزه دارند.
- آن ها عاقلانه استخدام می کنند. ممکن است شما بصیرت کامل برای استخدام همه افراد تیم یا مجموعه خود را نداشته باشید. اما احتمالا شما در این انتخاب تاثیرگذارید. یک مدیر متعهد، هرچه در توان دارد انجام می دهد تا اطمینان پیدا کند که افرادی که جدید استخدام می شوند، تمایل دارند که با فضای متعهد سازمان هم سو شوند.
- آن ها یک فضای “مارتا”خلق می کنند: متشکل از معنا، استقلال، رشد، تاثیر و ارتباط. آن ها مولفه های کلیدی تعهد را می فهمند و تلاش نمی کنند که عوامل ایجاد رضایت بر اساس تقلید را به جای چیزهای واقعا مهم جایگزین کنند.
- آن ها مسائل را با هم قاطی نمی کنند. وقتی تیم شما کاملا متعهد است، بعضی اوقات کار شما این است که از مسیر خارج شوید و تعادل را برقرار کنید.
- آن ها با استفاده از سرمشق شدن رهبری می کنند. قانون مدیر متعهد بیشتر از هرچیز این است که، همه چیز را با استفاده از نمونه شدن هدایت کند. به قول گاندی ” تغییری باشید که آرزوی ایجاد آن را دارید”.
تعهد به طور پیش فرض در ذات اکثریت بسیار زیادی ازانسان ها وجود دارد. ما معمولا مشتاق تعهد هستیم و تلاش می کنیم آن را حتی در شرایطی که بطور کامل در دسترس نباشد، پیدا کنیم. اگر این برای شما بی معنی است، به این صورت به آن فکر کنید. آخرین بار کی بود که شما در محل کار حاضر شدید و فکر کردید که من مطمئنم امروز روز بدی است. حدس میزنم که به ندرت. بنابراین نکته ای که برای منافع مدیران به کار می آید این است که، طبیعت انسان این است که می خواهد،بدون توجه به شرایطی که ما را احاطه می کند، متعهد باشد. متعهد شدن وقتی که رئیس من نیز متعهد است و فضایی را ایجاد می کند که من می توانم تعهد را انتخاب کنم، خیلی ساده تر است.
