رابطه ی کوچینگ و روانشناسی
آیا کوچ تقلبی و آسیب رسان هم وجود دارد!
پس از کارشناسی ارشد در رشته روانشانسی بالینی به توصیه مهندس مظاهری دانشجوی کوچینگ شدم،
با دونفر از هم دوره‌ای های MBA PLUS که هدف کاری مشترکی را دنبال می کردیم در چند دوره کوچینگ شرکت کردیم،
اتفاق عجیبی افتاد به من و دوستم گفته شد قبل از اتمام کلاسها و فارغ التحصیلی می توانید دیگران را کوچ کنید
زیرا کوچینگ نمی تواند به کسی آسیب برساند! اما با دیدن کارهای ناهنجاری که یکی از شرکت کنندگان انجام می داد،
متوجه شدم کوچینگ بیماری روانی را درمان نمی کند.
و حتی زمانی که به افراد ناآگاه و غیر معتبر سپرده شود، می تواند به مردم آسیب بزند.
درسی که در دوره و بعد تجربه کوچینگ گرفتم این بود که کوچ ها نباید با افراد آسیب پذیر و در شرایط بحرانی کار کنند.
و نیز این مسئله که مراجعه کننده ها قدرت عمل بالایی دارند و مسئول انتخاب خودشان هستند.
اگر کوچ با اخلاق باشد و آموزش های لازم را هم دیده باشد، و مراجعه کننده نیز از نظر روانی بیمار نباشد،
در این صورت تئوری کوچینگ به خوبی انجام می شود.
به هر حال همین یکی از دلائلی است که کوچینگ به عنوان یک حرفه تنظیم نشده است و شغل نیست.
کوچینگ تحت نظر قوانین خاصی کنترل نمی شود بنابراین باید در انتخاب کوچ دقت کرد،
من در طول این سه سال که خودم هم دفتر مشاوره داشته ام، با اتفاقات عجیب و غریبی روبرو شدم
و برای خودمان نشانه هائی از افراد غیر حرفه ای (شما بخوانید کلاه بردار) پیدا کرده ام که در این جا برای شما مطرح می کنم.
لازم است که این را هم اضافه کنم این نظر شخصی من و تیم ماست
بر اساس تجربه خودمان و اصراری به تشبیه آن به افراد و … نداریم.
ده نشانه کوچ های تقلبی
1. کوچ های تقلبی اغلب مردم را به تمرکز روی اهداف نادرست مثل میلیونر شدن، تشویق می کنند.
همه ی مردم پول بیشتری می خواهند یا حداقل به آن فکر می کنند،
بنابراین برنامه های «سریع ثروتمند شدن» همیشه مورد علاقه ی کلاه برداران بوده است.
این روزها برنامه های «معنوی» سریع ثروتمند شدن به طور ویژه ای در حال رواج و سر کیسه کردن مردم است.
کوچ هایی که وعده ی ثروت می دهند یکی از گروه هایی هستند
که مشتری هایی را که کوچ خوب و بد را نمی شناسند، طعمه قرار دهند.
در یکی از فیلم هایی که یکی از این کوچ های تقلبی، ضبط کرده بود، جمله وحشتناکی شنیدم.
«من توانستم با ذهنیت مثبت برای پدرم پاجرو بخرم! چرا شما نتوانید برای پدرتان پاجرو بخرید؟»
اگر شما نمی توانید آن قدر پول دربیاورید که برای پدرتان پاجرو بخرید، خیلی بی عرضه هستید!
2.افراد کلاه بردار با سواستفاده از این واقعیت که اکثر مردم نمی دانند کوچینگ چیست، خود را مربی می نامند.
گاهی «کوچ ها» گرگ هایی هستند در لباس گوسفند. این شامل هشداری است برای آن دسته از کوچ های مبتنی بر معنویت.
3.در معنای واقعی تر، تشویق اغراق آمیز، منجر به خوش بینیِ بیش از حد افراد می شود
که نهایتا فرد را به شیداییِ ثروت و اقدام نسنجیده میشود که در پی آن ناامیدی و شکست بوجود می آید.
سپس به مشتری گفته می شود که کار را اشتباه انجام دادی و برای یادگیری بهتر باید برنامه فلان را بخری.
اما باز هم منجر به عدم موفقیت و سرخوردگی بیشتر می شود.
تا این که مشتری قبول می کند که روند کار برای او مؤثر نیست، و دچار افسردگی حادّتری می شود.
افسردگی مانیک نامی قدیمی برای اختلال دوقطبی است. کوچ های تقلبی و واقعاً بد، افراد را به این رویکرد تشویق می کنند.
-
اغلب کوچ ها فقط علاقمند به اهداف بزرگ هستند، در حالی که در برخی موارد
اهداف متوسط، زندگی مراجعه کننده را دگرگون می کند.
بهتر بگویم: اهداف کوچک وجود ندارد، بلکه فقط کوچ های کوچک وجود دارند.
اهداف کوتاه مدت بخش اجرایئ اهداف بزرگ و رویائی هستند و تفاوت زیادی بین چشم انداز،
هدف بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت وجود دارد
و کوچ‌های کوچک این تفاوت را نمی دانند.
-
کوچ های تقلبی اغلب انتظار دارند ذهنیت یک شخص فورا تغییر کند،
در حالی که در واقعیت، تغییر طرز تفکر به صورت تدریجی است و نیاز به زمان و تلاش مداوم دارد.
گاهی در جلسات موفق کوچینگ، بدلیل تجربه ای متفاوت امکان تغییر طرز تفکر وجود دارد و گرنه تغییر شیوه فکری به مرور زمان تغییر می کند و تکمیل می شود.
-
کوچ های تقلبی تأکید بیشتری روی محیط و تأکید کمتری روی عملکرد دارند.
من به این شکل آموزش دیده‌ام که محیط خیلی تاثیر دارد اما مراجعه کنندگان کوچینگ نیز افراد منفعلی نیستند و می توانند بر محیط اثرگذار باشند.
افراد حرفهای یاد می گیرند چگونه با تغییر عملکرد خود زندگی کنند و شاهد نتایج آن باشند.
-
کوچ های تقلبی وعده موفقیت چشمگیری می دهند(جهش های کوانتومی و کسب میلیونها دلار از راه آسان- زن های زیبا
و هر آنچه بخواهید را می توانید تنها با فکر کردن به آن جذب کنید).
اما خودشان از راه دادن همین وعده ها به پول شما میرسند و …
-
کوچ های جعلی ابتدا با دادن توصیه ها و مشاوره هایی که اغلب برای مراجعه کننده مناسب نیست شروع می کنند.
آنها با پیدا کردن نقاط قوت، نیازها و ارزشهای مشتری می توانند وارد برنامه ریزی برای شما می‌شوند.
آنها به این صورت وارد مسیر جدیدی می شوند تا خدمت گرانبهاتری به نسبت به توصیه ها و مشاوره های ابتدایی به مشتریان ارائه کنند.
بنابراین مشتری باز هم باید پول بیشتری بپردازد.
-
کوچ هایی وجود دارند که از دادن هرگونه مشاوره و توصیه خودداری می کنند.
آنها با این کار درخواست های مشتری را محدود می کنند. کوچ های موثر می دانند که چه زمانی مراجعه کننده نیاز به اطلاعات بیشتری دارد.
بهترین کوچ ها اطلاعات قوی زیادی دارند که در بهترین زمان و به بهترین شیوه، آن را به اشتراک می گذارند.
-
و در نهایت کوچ های کلاه بردار به جای استفاده از ابزار به درد بخور از هر روش کاذبی استفاده می کنند
تا به نتیجه ی دلخواه شان برسند.
کوچ های تقلبی از چه روش های کاذبی استفاده می کنند؟
در ابتدای کار آنچه را می گویند که مشتری دوست دارد بشنود. بعد وقتی که مراجعه کننده کاملا در حرفهای کوچ قلابی غرق و اغوا شد
و از شرایط موجود خودش ناامید شد، به او می گویند باید تا می توانی هزینه کنی تا من تو را به رؤیاهایت برسانم.
چگونه می توان مانع آسیب دیدن توسط کوچ بد شد؟
تعداد زیادی کوچ خوب وجود دارد. فقط کوچ هایی را انتخاب کن که متعهد به اجرای اخلاق حرفه ای هستند.
اطمینان حاصل کنید که کوچ شما در کلاسهای کوچینگ مبتنی بر شواهد آموزش دیده است.
یعن تجربه زمینه‌ای که می گوید را دارد.
بیزینس کوچ باید تجربه کار در بازار را داشته باشد، باید بجز کوچ و آموزش یک منبع درآمد قوی تر از آموزش داشته باشد
و گرنه شما را بدبخت می کند.
هر زمان امکانش بود کوچ معتبر انتخاب کنید و هرگز سعی نکنید مشاوردرمانی را جایگزین کوچ کنید.
حتی این موارد هم تضمین کننده‌ی انتخاب درست یک کوچ خوب نیستند.
از عقل سلیم خود کمک بگیرید اگر چیزی از درون به شما می گوید بکن، بکن!
مهشید بهروزیان
