دنیل کانمن استاد روانشناسی و روابط عمومی افتخاری در مدرسه وودرو ویلسون، یوجین هیگینز استاد بازنشسته در دانشگاه پرینستون و شریک در دانشگاه عبری در اورشلیم است. او جوایز متعددی از جمله مدال وارن از انجمن روانشناسان تجربی در سال 1995 و جایزه نوبل در علوم اقتصادی در سال 2002 را دریافت کرده است. وی همچنین یکی از پایهگذاران نظریه احتمالات است.
دنیل کانمن (Daniel Kahneman) کیست؟
دنیل کانمن در سال 1934 در تلآویو اسرائیل به دنیا آمد. والدین او از تبار لیتوانیایی-یهودی بودند اما در پاریس بزرگ شدند. پدر او در آغاز جنگ توسط نازیها ربوده شد. با اینکه بعدا پدرش آزاد شده و به خانه برگشت، اما خانواده وی در سالهای جنگ بسیار ناآرام شدند. چهارسال پس از مرگ پدرش بر اثر دیابت، دنیل کانمن به همراه خانوادهاش به فلسطین نقلمکان کرد. در همان سالی که فلسطین به اشغال اسرائیل درآمد، این کشور رشد اجتماعی و فکری قابلتوجهی را تجربه کرد.
دنیل کانمن پس از اقامت در اسرائیل، در سال 1954 در اورشلیم به تحصیل روانشناسی پرداخت. در اینجا او اولین مدرک خود را دریافت و شروع به تدریس روانشناسی کرد و اولین مقاله خود را با عنوان “قطر دانش آموز و بار در حافظه” منتشر کرد. این مقاله اولین بار در مجله معروف Science منتشر شد. اسرائیل در آن زمان یک خدمت نظامی را صرف توسعه ایدههای کانمن در تصمیمگیری کرد. در سال 1955، یک سال پس از شروع کارش، دنیل کانمن مأمور شد تا برای نیروهای اسرائیلی کار کند. در این دوران بود که او علاقه خود را به رفتار درمانی شناختی توسعه داد.
دوران تغییر و رشد دنیل کانمن
پس از اخذ مدرک روانشناسی، دنیل کانمن و همسرش به سانفرانسیسکو نقلمکان کردند و در آنجا بهعنوان دانشجوی کارشناسیارشد در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی شروع به کار کرد. دکترای خود را در سال 1961 در همان دانشگاه به پایان رساند و تا سال 1970 به عنوان استاد در آنجا خدمت کرد. در سالهای پایانی خود در دانشگاه کالیفرنیا، سمینارهایی در مورد کاربرد روانشناسی در مسائل دنیای واقعی برگزار کرد. در اینجا دنیل کانمن از نزدیک با Amos Tversky کار کرد، که منجر به همکاری طولانی مدت شد.
همکاری دنیل کانمن و عاموس تورسکی چگونه بود؟!
دنیل کانمن تابستان سال 1969 را در واحد تحقیقات روانشناسی کاربردی در کمبریج انگلستان به تحقیق پرداخت. عاموس تورسکی برای چند روز در راه خود به ایالات متحده با وی ملاقات داشت و آنها با هم یک پرسشنامه در مورد شهود در تنوع و قدرت آماری نمونهها تهیه کردند. پس از آن، کانمن و تورسکی رابطه دوستی نزدیکی با یکدیگر داشتند. کانمن، تورسکی را بامزه، شاد و فوقالعاده منظم توصیف میکند. همکاری بیوقفه به این معنی بود که آنها میتوانستند، ساعتها کار را با فضایی عالی و دوستانه انجام دهند.
پربارترین همکاری با تورسکی
دنیل کانمن و عاموس با هم در موسسه تحقیقاتی اورگان (ORI) در یوجین کار میکردند. دنیل کانمن این دوره را پربارترین دوره زندگی خود مینامد.
او و آموس چندین مقاله در مجلات مختلف منتشر کردهاند. آنها در مجموع هشت مقاله با هم در سالهای اوج خود 1971-1981 منتشر کردند. پنج مورد از این موارد تا پایان سال 2002 بیش از 1000 بار ذکر شده بودند. کانمن برای کارهای برجستهاش در سال 2002 بیشترین تقدیر را دریافت کرد. در این زمان جایزه نوبل اقتصاد به او اعطا شد.
در سال 1978، دنیل کانمن با آن تریزمن ازدواج کرد و آنها با هم به UBC نقلمکان کردند. تقریباً در همان زمان، عاموس و همسرش باربارا در استنفورد ساکن شدند. همکاری بین این دو محقق کاملاً به بررسی مغالطه مرتبط اختصاص داشت. آنها هر آخرهفته را باهم میگذراندند و ساعتها با تلفن صحبت میکردند. در نهایت، این همکاری شروع به کاهش کرد، که برای هر دوی آنها غافلگیرکننده بود. آنها متوجه نشدند که همکاری آنها چقدر با تولد هر ایده مهم مرتبط بوده است.
نتیجه کار
سالها بینتیجه گذشت تا اینکه عاموس در سال 1996 شنید که یک بیماری لاعلاج دارد و بیش از چند ماه زنده نیست. آنها تصمیم گرفتند روی یک کتاب مشترک درباره تصمیمگیری کار کنند. هدف این بود که مطالعهای را که بیش از 20 سال پیش انجام شده بود، به تفصیل شرح دهند. دنیل کانمن و آموس پیشگفتاری بلندپروازانه نوشتند، اما از قبل میدانستند که زمان کمی برای تکمیل کار وجود دارد. دنیل کانمن دوره نوشتن پیشگفتار این کتاب را دردناکترین تجربه نوشتن، توصیف میکند.
روانشناسی قضاوت چیست؟
نظریههای متعددی در روانشناسی وجود دارد که پدیده قضاوت را توضیح میدهند.
” بردن یا باختن شما مهم نیست، مهم این است که چگونه خود را قضاوت میکنید”
قضاوتها افکاری هستند که ما در مورد دیگران داریم و به ما کمک میکنند بفهمیم مردم کارهایی که انجام میدهند را به چه دلایلی انجام میدهند.
همانطور که نظریه قضاوت وجود دارد، سوگیریهای قضاوت نیز وجود دارد (مانند خطای اسناد بنیادی و غیره). بیشتر اوقات، تمرکز بر روی رفتار است، نادیده گرفتن موقعیت یا زمینه یا شرایطی که منجربه آن رفتار میشود.
“شناخت تاریکیهای خود بهترین روش برای مقابله با تاریکیهای دیگران است”.
به گفته روانپزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ، “ اگرچه ذهن خودآگاه ما از نقصهای خودمان دوری میکند، اما همچنان میخواهد با آنها در سطح عمیقتری برخورد کند، بنابراین ما این نقصها را در دیگران بزرگ میبینیم“.
ما فقط میتوانیم آنچه را که در درون خود داریم در دیگران ببینیم. ابتدا رد و سپس فرافکنی میکنیم. به عبارتی روانشناسی قضاوت به ما میگوید: وقتی دیگران را قضاوت میکنی، آنها را تعریف نمیکنی، خودت را تعریف میکنی!
اگر به مطالعه بیوگرافی سایر افراد موفق در عرصه کسبوکار و روانشناسی علاقهمندید، روی لینک زیر کلیک کنید:
بیوگرافی ست گادین از تاریخچه کاری تا کتابها
چقدر این پست مفید بود؟
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز / 5. تعداد آرا:
اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.