ما در این قسمت از وب سایت ثروت آفرینان قصد داریم تا در خصوص این نکته صحبت کنیم که چرا کسی به حرف من گوش نمی دهد؟ آیا تا کنون این سوال را از خودتان پرسیده اید؟ ما در ادامه به مهمترین دلایلی که موجب می شود دیگران به حرف های شما توجهی نداشته باشند، اشاره کرده و راهکار بسیار مناسبی برای برطرف کردن چنین مشکلی را در اختیار شما قرار خواهیم داد.
چرا کسی به حرف من گوش نمی دهد؟
چرا کسی به حرف من گوش نمی دهد؟ همه مردم میخواهند شنیده شوند. گاهی اوقات ممکن است جلبتوجّه افراد یا رساندن صدایتان فراتر از همهمهی موجود به گوش افراد کار دشواری باشد. در مکالمه با دیگران هیچچیز بدتر از این نیست که پس از مکالمه احساس کنید که انگار خودتان تنها بودهاید. اما اصلی ترین و ریشه ای ترین دلیل ایجاد مشکلی که در ایجاد ارتباط مؤثر با طرف مقابل داریم، ایجاد یک جریان یک سویه ارتباط یا به اصطلاح جریان «گفت» بدون «شنود» است.
واقعیت این است بنظر می رسد که ما آدم ها موجودات خودخواهی هستیم. یعنی همیشه در حال فکر کردن به منافع خودمان هستیم و اگر چیزی منافع ما را تأمین کند، می توانیم به آن توجه کنیم، در غیر اینصورت احتمال اینکه به موضوعی توجه کنیم، واقعاً پایین است. زیرا مفهوم ضرر، ذاتاً بر روی ظرف ذهنی تأثیر می گذارد و باعث کاهش آن می شود. اما تمام این مقایسه های درونی منفعت یا ضرر توسط ذهن انجام می گیرد. پس باید ابتدا سازوکار ذهن را بشناسیم.
ذهن چیست؟
ذهن، مجموعه ای از تواناییهای فکری است که شامل هوشیاری، تصورات، ادراک، تفکر، قضاوت، زبان و حافظه میشود و معمولاً آن را وجود توانایی هوشیار بودن و اندیشه تعریف میکنند. ذهن دربرگیرنده قدرت تصور، تشخیص و قدردانی است و مسئولیت پردازش احساسات و عواطف را برعهده دارد که منجر به عملکرد و نوع رفتار افراد میشود. اما چگونه ذهن بر روی رفتار ما تاثیر می گذارد و مبنای صدور فرامین را از چه تجربیاتی استخراج می کند؟
طبیعت ذهن
طبیعت ذهن هرچه که باشد، توافق عموم بر این است که ذهن موجودات را قادر میسازد تا به آگاهی درونی برسند. در سنت های مذهبی و فرهنگی متفاوت، درک مفهوم ذهن گوناگون است. برخی داشتن ذهن را منحصر به انسان ها میدانند، در حالی که برخی دیگر (مثل انیمیزم و پانپسیخیزم) داشتن ذهن را به موجودات غیر زنده، حیوانها و خدایان نسبت میدهند. یک سری از مکاتب قبلی، ذهن را (که بعضاً به جای آن از کلمات روح و جان استفاده میکردند) با نظریههای زندگی بعد از مرگ یا فلسفه انتظام گیتی ربط میدادند.
به عنوان مثال در اصول زرتشت، بودا، یونان باستان، هند و بعدها اسلام و فیلسوفان قرون وسطی در اروپا و فیلسوف های ذهنی مهم، اعم از افلاطون، رسطو، پاتانیالی، دکارت، لیبنیز، لوک، بکرلی، هام، کنت، هگل، شوپنهاگ، سرل،دنت، فودور، ناگل و چالمرز و یا حتی روانشناسانی از قبیل فروید و جیمز و دانشمندان کامپیوتری از قبیل ترنینگ و پوتنام نظریات نافذی درباره طبیعت ذهن ارایه دادهاند.
اما نقطه مشترک تمام این نظریات، این است که همگی مکاتب و فلاسفه به ظرفیت ذهن معتقد بوده و برای آن قابلیت یادگیری، پردازش و بکارگیری را قائل بودند. این بدین معنی است که در زمان برخورد یا موجود دارای شعور، باید مطابق یا ظرفیت و شعور وی سخن گفت و ظرف ذهنی برای وی قائل شد.
کیفیت ظرف ذهنی
چیزی که به عنوان ظرف ذهنی بیان شد، در حقیقت آستانه تحمل در عملکرد و ظرفیت ذهن است. در مذاکره زمانی که ارتباطمان یک سویه است و فقط به گفتن مشغولیم، اگر مخاطب دارای IQ بالاتر از ۱۶۰ باشد و به مبحث گفتاری ما هم به شدت علاقه داشته باشد، باز هم فقط و فقط، پنج دقیقه می تواند به صحبت های ما گوش فرا دهد! اما اگر مخاطب ما بی حوصله و بی علاقه نسبت به موضوع بحث مان باشد، اینجاست که باید بگوییم ظرف ذهنی مخاطب لبریز شده و روند کوچک تر شدن ظرفیت را پیش گرفته است. اینجاست که باید پرسیم چه عواملی به جز عدم علاقه به محتوا و ایجاد تنش در محتوا باعث کاهش ظرفیت ذهنی مخاطب می شود؟
پیامبر اکرم(ص) : «کَلِّمَ النّاس عَلی قَدرِ عُقولِهِم» با مردم به اندازه ی عقلشان صحبت کنید.
مقاله مدل ذهنی ثروتمندان چگونه است؟ به شما کمک می کند تا با طرز تفکر و عملکرد ذهن افراد ثروتمند و راز موفقیت آن ها آشنا شوید.
برخی از لغزش های ارتباطی مؤثر در کاهش ظرف ذهنی
1. عجز و لابه کردن: در واقع عجز و لابه کردن برای رسیدن به یک منظور و هدف، به دیگران میگوید که کار با شما مشکلزا است و آنها باید مراقب برقرای ارتباط با شما باشند.
2. فقط در مورد خود صحبت کردن: ارتباط، تعاملی بین چند فرد است و با خودشیفتگی و مجذوب خود بودن، از قوانین ارتباطی تخلف میکنیم. پس باید ارتباطاتمان را همدلانه نگه داریم تا بتوانیم دیگران را از نظر عاطفی در مکالمه درگیر کنید.
3. ساکت نشدن: اگر با یک روش پرتکرار و طولانی، همچنان به صحبت ادامه دهیم، نه تنها مخاطب تا سرحد مرگ کسل میشود، بلکه نمیتواند در داستان ما مشارکت کند. آنها سرانجام در جایی از صحبتمان دیگر توجهی به گفتهها نمیکنند؛ بنابراین شما باید مهارت کافی در صحبت کردن و هوش کلامی بالای داشته باشید. در این باره خواندن مقاله هوش کلامی، ترفند های زیبا سخن گفتن را به شما پیشنهاد می دهیم.
4. وسط حرف دیگران پریدن: وقتی مردم درحال صحبت کردن هستند، قطع کردن صحبت آنها نه تنها باعث پرتشدن حواسشان میشود، بلکه احتمالاً باعث میشود احساس کنند به آنها بیاحترامی شده است. پس از تفکرات خودتان در هنگام مکالمه یادداشت بردارید و به دیگران این شانس را بدهید صحبتشان را به پایان برسانند.
5. شروع صحبت با ”تو اشتباه میکنی!”: وقتی ایدهها و تفکرات دیگران را تحقیر میکنید، ندای درونیشان را فعال میکنید. ذهن آنها تلاش میکند تا دریابد اشتباه شما در چیست و چرا شما آدم بدجنسی هستید. به ایدهی آنها احترام بگذارید و موقعیتتان را بر اساس شایستگی خودتان کسب کنید.
6. دروغ گفتن: وقتی بارها ادعاهای دروغ میکنید، دیگر کسی چیزی را که میگویید را باور نمیکند. کل داستانی که خلق کردهاید باعث میشود مردم شما را از خود برانند. بدتر اینکه اعتبارتان را در مواقعی که واقعا باید یک پیام مهم را به دیگران برسانید از دست میدهید.
7. اهمیت ندادن به چیزی که میگوییم: وقتی که خودمان در مورد ایدهها و تفکراتمان بیتفاوت هستیم، مردم میتوانند متوجه این حالت شوند. اگر خودمان احساس، هیجان و انرژی لازم در مورد چیزی که میگوییم را نداشته باشیم، گفتن آن چه سودی دارد؟ پس صحبتهایتان را برای مواقعی نگه دارید که به آنچه میگویید ایمان راسخ داشته باشید.
8. متخصص نبودن: افراد میتوانند به سادگی بگویند چه وقت شما در حال بیان چیزهایی فراتر از تخصصتان هستید و اغلب آنها از بیان این موضوع با صدای بلند نمیترسند. بیشتر مواقع آنها فقط در مغزشان صدای شما را خاموش میکنند. بصیرت و نظر خودتان را نشان دهید. زمانی که میتوانید به عنوان یک متخصص صحبت کنید و در مواقعی که نمیتوانید فقط از دیگران بیاموزید.
تکنیک افزایش ظرفیت ذهنی مخاطب در مذاکره
برای جلوگیری از این روند معکوس باید به این سوال برسیم که چگونه می توان گنجایش ظرف ذهنی مخاطب را افزود و چطور می توانیم اوضاع را بهتر کنیم؟ پاسخی که امیرحسین مظاهری، خالق کتاب رقص عقاب ها و چالشگران در این باره می دهد، این است که: «گوش دادن فعال، سوال کردن مداوم از مخاطب پس از پایان مبحث و فرصت دادن به مخاطب برای اینکه بتواند صحبت های ما را تحلیل و پردازش کند و سوال هایی را که دارد بپرسد و حتی مخالفت و یا نقد کند.»
با این کارها، می توانیم ظرف ذهنی مخاطب را از ده دقیقه به دو ساعت گوش دادن برسانیم، طوری که نه متوجه گذر زمان شود، نه دچار بی علاقه گی و نه دچار حتی عدم تمرکز. در بخش های بعدی در مورد جریان دو سویه اطلاعات صحبت خواهیم کرد و راهکارهایی ارائه خواهد شد که پیشنهاد می کنیم حتما به بلوک های بعدی یادگیری سری بزنید.
روزیتون هزار برابر
سخن پایانی
ما در این مقاله به این نکته اشاره کردیم که چرا هیچ کس به حرف های شما توجهی نمی کند. همچنین در خصوص دلایل این امر و راهکارهای آن صحبت کردیم. درصورتی که شما می خواهید این توانایی را در خودتان ایجاد کنید که افراد به حرف های شما توجه داشته باشند، می توانید در دوره اصول و فنون مذاکره موسسه ثروت آفرینان شرکت کنید.