مهارت های نرم را میتوان به مجموعه ای از مهارت های فرد برای مواجه شدن با شرایط و چالش های بیرونی تفسیر کرد، یعنی مهارت های ارتباطی، نگاهش به مشکلات، حل مسئله، کار تیمی، مهارت ایجاد تحول و .. تمام این چیزهای خوب، در همین مهارت ها است.
«مهارتهای نرم» در مشاغل مدیریتی اهمیتی حتی بیشتر از مهارتهای فنی دارند. مهارتهای نرم به آن دسته از مهارتها اشاره دارد که مربوط به شخصیت انسانها و نحوه رفتار و تعامل آنها با یکدیگر است.
علت اهمیت مهارتهای نرم این است که مدیریت در وهله اول با انسانها سروکار دارد و اگر نگاهی دوباره به فهرست بالا بیندازید متوجه میشوید که بیشتر مهارتهای نرم مرتبط با افراد است و بعد انسانی-اجتماعی دارد. ولی متأسفانه به دلیل ناملموس بودن آنها و دشواری درک آنها، بهویژه در سازمانهای سنتی و غیردانشی، چندان به آنها توجه نمیشود و همین عامل منجر به بروز معضلات بسیاری در سازمانها شده است.
برای این که شغلی پیدا کنید و آن را حفظ کنید بهطورمعمول به مجموعهای از مهارتهای فنی احتیاج دارید. دندانپزشکان نیاز دارند بدانند چگونه دندانها را پر کنند. منشیها نیاز دارند بتوانند بیش از ۱۰۰ واژه در هر دقیقه تایپ کنند. لازم است حسابداران مدرک معتبر داشته باشند.
اما باوجود مهارتهای فنی، شما نزد کدام دندانپزشک میروید؟ کسی که خوشبرخورد است و به پرسشهای شما پاسخ میدهد، یا کسی که با شما مانند یک دهان میان انبوهی از دهانها برخورد میکند؟!
کدام منشی را حفظ میکنید زمانی که مجبورید تعدیل نیرو کنید؟ کسی که نگرش مثبت و خوشبینانهای دارد و همیشه مشتاق به کمک کردن است، یا کسی که انعطافپذیر نیست و بهسختی به اشتباهات خود اذعان میکند؟
به همین ترتیب در مورد حسابداران هم فکر کنید. کسی که به اخلاق کاری پایبند است و همکاران خود را تشویق میکند، بهاحتمال زیاد، کسی خواهد بود که در سازمان رشد خواهد نمود و جایگاهش ارتقاء پیدا خواهد کرد.
در این نمونهها و موارد مشابه دیگر، مهارتهای نرم (soft skills) است که اهمیت دارند.
درحالیکه مهارتهای فنی شما ممکن است راه را برای شما باز کنند، مهارتهای انسانیتان هستند که عمدتاً در ادامه مسیر راهگشای شما خواهند بود. اخلاق کاری، نگرش، مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و بسیاری ویژگیهای شخصی دیگر شما، مهارتهای نرمی هستند که برای موفقیت در زندگی شغلی از اهمیت بالایی برخوردارند.
با این مهارتهای نرم شما میتوانید به عنوان یک رهبر، سرآمد باشید. حل مسئله، تفویض کردن و تیمسازی همه راحتتر خواهد بود اگر مهارتهای نرم خوبی داشته باشید. این که بدانید چگونه با افراد بسازید – و نگرش مثبتی از خود نشان دهید – برای موفقیت بسیار حیاتی هستند.
مسئله این جا است که اهمیت این مهارتهای نرم اغلب نادیده گرفته میشود و نسبت به مهارتهای سخت (فنی) کمتر آموزش و تعلیم داده میشوند. بنا به دلایلی، سازمانها به نظر میرسد از افراد انتظار دارند خود بدانند در کار چگونه رفتار کنند. آنها معمولاً فرض میکنند همه اهمیت وقتشناسی، ابتکار عمل داشتن، دوستانه رفتار کردن و کار باکیفیت انجام دادن را میدانند و درک میکنند.
مهارتهای نرم جنبه عمومی دارند و برای همه افراد امری ضروری هستند. به این دلیل است که به همان میزان که به تمرین و توسعه مهارتهای سخت معمول اهمیت میدهید لازم است در مورد مهارتهای نرم نیز این توجه را داشته باشید.
شکاف مهارتهای نرم – آیا شما هم دچار آن هستید؟
هنگامیکه نیروی کاری شما مهارتهای فنی بالایی دارد اما مهارتهای نرم آن وضع مناسبی ندارد، شما با یک شکاف مهارتهای نرم مواجه هستید. مهارتهای نرم آن چیزی است که مهارتهای سخت را همراهی میکند و به سازمان شما کمک میکند تا حداکثر بهره را از تخصص فنی خود ببرد.
- اگر در جذب مشتری خوب عمل میکنید ولی در حفظ آنها با مشکل مواجهاید، احتمالاً دچار شکاف مهارتهای نرم هستید.
- اگر کارکنان زیاد تغییر میکنند و مجبورید مدام افراد را آموزش مجدد دهید، احتمالاً با یک شکاف مهارتهای نرم مواجه هستید.
- اگر مدیران بسیاری در سازمان وجود دارند ولی رهبران واقعی در بین آنها دیده نمیشود، این یک شکاف مهارتهای نرم است.
در واقع هر گاه که قادر نباشید از دانش، تجربه و تخصص تیم خود بهدرستی بهره ببرید، لازم است سطح ارتباط و مهارتهای میانفردی را که در سازمان حاکم است ارزیابی کنید.
سازمانها به یک محیط کاری با پویاییهای میانفردی تبدیل شدهاند که دیگر قابل نادیده گرفتن نیست. اعمالی چون گوش شنوا داشتن، ارائه ایدهها، حل تعارضات و ترویج یک محیط کاری باز و صادقانه همه وابسته به این است بدانید چگونه با افراد ارتباط برقرار کنید و این ارتباط را حفظ کنید. این روابط است که به افراد اجازه میدهد در پروژههای تیمی مشارکت کامل داشته باشند، قدردان دیگران باشند و از پروژهها حمایت کنند.
مهم است که نقش حیاتی مهارتهای نرم را درون تیم خود بازشناسید و نه تنها تلاش کنید آنها را در خود توسعه دهید، بلکه توسعه آن را در سرتاسر سازمان نیز ترغیب نمایید. حوزههایی که لازم بررسی و ارزیابی شوند عبارتاند از:
- مسئولیتپذیری فردی
- مهارت ایجاد تحول
- مهارتهای مذاکره میانفردی
- حل تعارضات
- انطباقپذیری و انعطافپذیری افراد
- شفافیت ارتباطات
- تفکر خلاقانه
- مدیریت زمان
هرچقدر این موارد در سازمان پررنگتر باشد، نشاندهنده آن است که مهارتهای نرم افراد در سطح بالاتری قرار دارد. این موارد همه تأثیر قابلملاحظهای بر روی نگرش یک فرد در تعاملاتش با مشتریان، همکاران، سرپرستان و دیگر ذینفعان دارد. هرچقدر نگرش یک فرد مثبتتر باشد، روابط وی بهتر خواهد بود؛ این چیزی است که عملکرد تیمی فوقالعاده را برمیانگیزاند و باعث میشود افراد در پیشبرد چشمانداز و استراتژی سازمان قاطعانه سهیم باشند.
به طور سنتی، افراد در زمینه مهارتهای نرم آموزش و تعلیم کافی نمیبینند – چه در دوران آموزش و تحصیل پیش از خدمت یا به عنوان بخشی از آموزش ضمن خدمت. به همین دلیل است که یکی از اهداف اصلی بیزینسترند این است که در توسعه مهارتهای نرم و انسانی به مخاطبان خود یاری دهد.
نکات کلیدی
اهمیت مهارتهای نرم نیروی کاری امروز به طور فزایندهای در حال افزایش است. دیگر تنها کافی نیست که افراد در زمینه مهارتهای فنی آموزش سطح بالایی دیده باشند، بلکه لازم است مهارتهای نرمتر، میانفردی و ارتباطی آنها نیز که به تعامل و همکاری اثربخش افراد کمک میکند، توسعه یافته باشد. کار تیمی، رهبری و ارتباطات با توسعه مهارتهای نرم تقویت میشوند. از آنجایی که هر کدام از این موارد برای موفقیت سازمانی و فردی یک عنصر حیاتی است، توسعه این مهارتها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است!