« با الگو گرفتن از “خود رهبری”، نوآوری و خلاقیت ظرفیت رهبری سازمانی خود را برای آینده به حداکثر برسانید»
لیدرشیپ چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
لیدرشیپ به زبان ساده یعنی هنر ایجاد انگیزه در میان گروهی از مردم، به منظور دستیابی به یک هدف مشترک. حالا میخواهیم نقش رهبری را در یک محیط کسب و کار بررسی کنیم. رهبری در محیط کار یعنی به کار بردن یک استراتژی هدفمند به منظور هدایت همکاران و کارگران برای رفع نیازهای شرکت. یکی از ملزومات هنر رهبری، توانایی الهام بخشیدن به دیگران و ایجاد آمادگی در آنهاست. مبنای لیدرشیپ بر اساس ایده پردازی است، خواه ایدهی خودش باشد و خواه ایده از جایی گرفته شده باشد. اما این ایدهها عملی نخواهند شد مگر زمانی که به دیگران منتقل شوند و آنها هم بخواهند همچون لیدر آن ایدهها را پیاده کنند. ساده تر بگویم، مدیر الهام بخش و هدایتگر است. او دارای شخصیتی هدایتگر است که میتواند دیگران را به پیروی و دنبالهروی از خود سوق دهد.
خود رهبری به چه معنی است؟ و تا چه اندازه روی مدیریت دیگران موثر است؟
فرض کنید، ناگهان به شما خبر شوکه کنندهای بدهند، مثلا خبر افت شدید بورس، یا آتش سوزی، یا حتی مرگ یکی از آشنایان. در چنین شرایطی چه عکسالعملی از خود نشام میدهید؟ شروع به داد و فریاد و گریه زاری میکنید؟ ایست قلبی؟ یا فرار را بر قرار ترجیح میدهید؟ خود رهبری یعنی در شرایط وخیم و بحرانی خود را نباخته و به خود انگیزه بدهیم به نحوی که تاثیر مثبتی بر عملکرد خود داشته باشیم. یعنی آنقدر به تعالی رسیده باشیم که روی احساسات خود تسلط داشته باشیم. خود رهبری یعنی قدرت بخشیدن به خود، با به دست آوردن سطح بالایی از خودکارآمدی و اعتماد به نفس در انجام وظایف و رسیدن به اهداف. با به دست آوردن یک مزیت رقابتی منحصر به فرد، ایجاد یک «برند شخصی» قوی و غیرقابل تصور برای رسیدن به اهداف شخصی و حرفهای
- برای کنترل یک گروه ابتدا باید، لیدر کنترل بسیار عالی روی جسم، روح و تصورات خود داشته باشد. باید کنترل کافی روی مکالمات و استفاده از واژهای مناسب در گفتگو داشته باشد. باید دارای سیاست کلامی باشد. سخنان یک لیدر حجت است. تصورات ذهنی، اعتقادات و فرضیات خصوصا الگوهای فکری بسیار روی کنترل و هدایت تیم تاثیر دارد. خود رهبری یعنی شخص بتواند رفتارهای خود را کنترل کند تا بتواند روی دیگران تاثیر گذار باشد. شخص باید صلاحیتهایی داشته باشد. از جمله خودآگاهی، تحمل، سازگاری، تاب آوری عاطفی، خود اندیشی یا درک و ارزیابی خود.
خود ارزیابی
خود ارزشیابی یعنی فرد بتواند عملکرد خود را تنها با هدف بهبود عملکرد خود بررسی و ارزیابی کند. فرد باید نقاط ضعف و قوت، مهارتها و سطح دانش خود را ارزیابی کند. نتایج ارزیابی باعث میشود فرد بتواند تواناییهای خود و زمینههایی که نیاز به پیشرفت مهارت و بهبود دارد را شناسایی کند. خود ارزیابی فرایندی موقتی نیست و باید دائما انجام شود. تا فرد بتواند ارزشها، علایق، منابع شخصی، اهداف و شیوههای تصمیم گیری خود را به عنوان رهبر مورد بررسی قرار دهد. این کار در تصمیم گیری صحیح، پیگیری اهداف و انتخاب استراتژیهای درست بسیار کارآمد و موثر است. با این استراتژی رفتاری شخص میتواند هم خود را توانمند کند و هم دیگران را هدایت کند.
رهبری کسب و کار و راه اندازی خطوط تولید
در یک کسب و کار، تداوم رهبری ارتباط مستقیم به نحوهی عملکرد لیدر دارد. وجود لیدرشیپ صرفا برای کسب سود بیشتر نیست! هدف از رهبری فقط پول درآوردن نیست! بلکه کسی که به عنوان لیدر در راس کار قرار میگیرد باید بتواند در راهاندارزی خطوط جدید تولید نیز موثر باشد و اگر نتواند انتظارات تعیین شده توسط هیئت مدیره و مدیریت را برآورده کند، ممکن است توبیخ و یا برکنار شود. اصطلاحات 《Leadership لیدر شیپ》و 《management مدیریت》را نمیتوان به جای هم استفاده کرد. هر چند به ظاهر مدیریت در ساختار یک شرکت وظیفهای مشابه عملکرد لیدرشیپ در ساختار جامعه دارد.
رهبر دارای ویژگیهایی علاوه بر مدیریت است
یک لیدر برای اینکه اثربخش باشد، باید منابعی که در اختیار دارد را مدیریت کند. همچنین یک لیدر شیپ باید با افراد تیم خود تعامل داشته باشد. برای آنها الهام بخش باشد و روی عملکرد آنها نظارت داشته باشد. درواقع اینها ۳ مهارت مهم یک لیدر موفق است.
رهبری ذاتی است یا اکتسابی؟
گرچه بعضی افراد نسبت به دیگران به طور ذاتی دارای ویژگیهای هدایتگری هستند، اما انسانها میتوانند با پرورش برخی مهارتها در وجود خود، به مرحلهی رهبری یا لیدری برسند. تاریخ پر از انسانهایی است که بدون داشتن هیچ نوع تجربهی قبلی، وارد شرایط بحرانی شدهاند؛ و دیگران را ترغیب به پیروی از مسیر پیشنهادی خود کردهاند. آنها صفات و روحیاتی داشتند که سبب میشد نقش رهبر را بازی کنند. اما همیشه آنهایی که به طور ذاتی روحیهی رهبری داشتهاند رهبران موفقتری بودهاند.
سیر تکاملی یک لیدر
استیو جابز یک نمونهی کلاسیک از کسی است که به طور ذاتی رهبر متولد نشده است. او بعد از راهاندازی کامپیوتر اپل سال 1976 در پارکینگ منزل خود، در سال 1985 در شرایطی که شرکت در رقابت شدید بود، به علت مخالفت با مدیر عامل بر سر تغییر جهت آیندهی کسب و کار، توسط هیئت مدیره شرکت اخراج شد. او بعد از اخترع کامپیوتر بعدیاش در سال 1997 توسط شرکت اپل دوباره به عنوان مدیرعامل استخدام شد. و سپس به دنبال توسعه iPod ، iPhone و بسیاری از محصولات دیگر رفت.
استیو جابز نابغهای بود که شخصیت متغییری داشت
او در اوایل کار خود به طور معمول سر همکارها، کارگران، شرکا و فروشندگان فریاد میزد. با توجه به گفتههای کارمندان سابق اپل، او روی هر چیزی که به عنوان شکست برخورد میکرد، تعصب داشت. او اعتقاد داشت که با دیگران صادقانه رفتار میکند و احساس آنها نسبت به او بیربط است. او با کارمندانش رسمی برخورد نمیکرد و آنها را به خاطر کار خوبی که انجام میدادند تشویقنمی کرد. با این حال او شروع به تغییرشیوهی مدیریتی خود کرد و رفتارهای منفی خود را تعدیل نمود. و با درک اینکه دیگران محدودیتهایی دارند با آنها مهربانتر برخورد کرد. جابز به محض برگشت به شرکت اپل، ناچار شد تعدادی از کارمندانش را تعدیل کند و از این بابت به خاطر خانوادههای آنها اظهار نگرانی کرد. و این رفتار نشان دهندهی سیر تکاملی یک مدیر یا لیدر شیپ است.
چگونه رهبر کسب و کار کوچک خود باشید
ممکن است در ابتدا بیزینس خود را به عنوان یک رهبرو مدیر شروع نکرده باشید، اما در حین جلو بردن کسب و کار خود میتوانید مهارتهای رهبری را در خود پرورش دهید. چون کشتی بیزینس شما بدون ناخدا، بیهدف به گرد خود میچرخد و بالاخره از کار میافتد. کشتی کسب و کار نیاز به یک ناخدا دارد، ناخدایی که موثر و فعال است، نه ناخدایی که یکجا منفعل ایستاده و نظاره گر است.
چقدر این پست مفید بود؟
روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!
میانگین امتیاز / 5. تعداد آرا:
اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.
2 پاسخ
با سلام من از مقاله ی شما استفاده کردم ممنون و سپاسگزارم
از پست شما استفاده کردم ممنون عالی بود