0
تومان
0
تومان

تبدیل ایده به پول، رویاتو دنبال کن!

راه و روش های تبدیل ایده به پول

آنچه در این مقاله می‌خوانید

()

تبدیل ایده به پول، اگه تو به فکر رؤیاهات نباشی پس کی قراره باشه؟!

مطمئنا در طور زندگی همه ما ایده هایی در ذهنمان شکل می گیرد که در نگاه اول بسیار پولساز خواهند بود. اما به دلیل نداشتن امکانات و یا پیگیری نکردن آن ها، کم‌کم به دست فراموشی سپرده می شوند. در صورتی که شما بدانید که تبدیل ایده به پول چگونه خواهد بود، می توانید از تمامی امکانات موجود برای جامع عمل پوشاندن به ایده هاییتان استفاده کنید.

نمی‌دانم چرا هر بار که این را تجربه می‌کنم گیج و منگ می‌شوم. باز هم یک سؤال مانند زلزله ۷ ریشتری من را تکان داد! این چه ایده عالی است که می‌توان آن را به پول تبدیل کرد؟

 

چگونه ایده های پولساز را تشخیص دهیم؟

زمانی که در خصوص تبدیل ایده به پول صحبت می کنیم، اولین نکته ای که باید به آن دقت داشت این است که چگونه ایده های پول ساز را از سایر ایده ها تشخیص دهیم؟ ما هر روز ایده های بسیار زیادی داریم، اما کدام یک از آن ها واقعا پتانسیل تبدیل شدن به یک ایده پولساز را دارند؟ در پاسخ به این سؤال باید اشاره کرد که ایده های پولساز دارای مشخصه هایی هستند که در ادامه به آن ها اشاره خواهیم کرد:

  • ایده پولساز شما باید بتواند نیاز طیف وسیعی از افراد جامعه را برطرف کند.
  • ایده های پولساز خلاقانه هستند.
  • ایده های پولساز در مقایسه با سایر ایده ها دارای اثر گذاری بیشتری هستند.
  • یک ایده پولساز را می توان به مرحله اجرا درآورد.

چگونه دست به تبدیل ایده به پول بزنیم

تبدیل ایده به پول! چطور ممکنه؟

بحثی شروع شده بود، اطرافم همه دانشجویان در حال گفت‌وگو بودند. هر کدام نظری داشتند و مرتب سعی می‌کردند دیگری را متقاعد کنند. من همچنان گیج و مبهوت به همه نگاه می‌کردم. که یکباره با صدای مهندس از جا پریدم : «خب! چی شد؟ نوشتید؟» نگاهی به صفحه نوت‌بوکم انداختم اما کاملا سفید بود. انگار هیچ ایده‌ای نداشتم، ولی مهندس ول کن نبود و یکی از بچه‌ها سؤال می‌کرد. راهی نداشتم جز اینکه فکر کنم و ایده‌ای گیر بیاورم وگرنه پیش بقیه کم می‌آوردم. آن هم به عنوان یک مهندس آی تی!

در همین فکرها بودم که ناگهان نگاهش به من افتاد. شما! شما بگو! آقای؟ هول شده بودم. گفتم: من! من استاد! افراسیابی هستم قربان! گفت خب دوستان می‌خواییم نظر جناب افراسیابی رو هم بشنویم. یه تشویقش کنید. صدای دست و سوت هم‌زمان رفت هوا و یک مرتبه همه ساکت شدند و منتظر شنیدن جواب من بودند. گفتم: استاد من روی یه اپ (نرم‌افزار) جدید می‌خوام کار کنم که … مم … راستش…. من یه ایده بزرگ دارم که می‌تونه جهان رو متحول کنه.

نمی‌دونم اصلا این جمله لعنتی از کجای مغزم خارج شد! پرسید خب چرا همچین ایده‌ای رو تا به حال پیگیری نکردی؟ مهندس حرفش را ادامه داد و گفت همین الان یه قلم و کاغذ بردارید و 10 دلیلی که آخرین ایده‌تونو پیگیری نکردید رو بنویسید.

هر کدام از بچه‌ها لیستی تهیه کرده بودند و یکی می‌خواندند:

  • نمی‌دانم از کجا باید شروع کنم.
  • وقت کافی برای پیگیری ندارم.
  • پول و سرمایه کافی ندارم.
  • تبدیل ایده من به پول کار سختی است.
  • نمی‌دانم چطور یک برنامه کاری بنویسم.
  • من سزاوار ثروتمند شدن نیستم.
  • من مهارت کافی ندارم که ایده‌ام را به پول تبدیل کنم.
  • نمی‌توانم با رقبایی که در بازار دارم رقابت کنم و خود را به سطح آن‌ها برسانم.
  • نگران این هستم که دیگران راجع به من چه فکری می‌کنند.
  • از شکست خوردن می‌ترسم.
  • الان زمانش نیست وقتی X Y Z اتفاق افتاد من هم این کار رو می‌کنم.
  • به اندازه کافی باهوش نیستم.
  • من خیلی پیرم و دیگه برای شروع دیر شده.
  • من خیلی جوانم و بقیه مرا جدی نمی‌گیرند.
  • من هرگز از این تلاش‌ها نتیجه نگرفته و نمی‌گیرم.
  • ….

تبدیل ایده به پول را جدی بگیرید

مهندس گفت: به این‌ها می‌گویند باورهای محدود کننده. این قبیل باورها جزئی از وجود همه ماست و انکار ناپذیر است. اما چیزی که مهم است اول شناخت این باورها هست و قدم بعدی غلبه بر آن‌ها خواهد بود. منشا این عقیده و عقاید محدودکننده چیست؟

حالا برخلاف باورهای محدود کننده خود جمله‌ای تاییدآمیز بنویسید.

مثل این:

  • من همیشه به موقع شروع می‌کنم.
  • سن من، دارایی من است و نشان دهنده‌ تجربه زیاد و بالای من است.
  • زمان زیادی برای ایجاد ارتباط داشته‌ام که در رشد ایده‌ به من کمک می‌کند.
  • من از سن و تجربیاتم برای ر سیدن به موفقیت در ایده‌هایم استفاده می‌کنم.

دلیل‌های پس زننده زیادی وجود دارد. دلیل اصلی و مهمی که ما از آن پیروی می‌کنیم و تلاش می‌کنیم ایده خود را به محصولی ملموس تبدیل کنیم. شاید بد نباشه قبلش یه سلف کوچینگ هم انجام بدید تا بیشتر به خودشناسی برسید.

اعتقادات خود محدود کننده که رایج‌ترین آن‌ها عبارتند از:

تا زمانی که باورهای محدودکننده خود را پیدا نکنید و برای تغییر آن‌ها تلاش نداشته باشید، مطمئنم نمی‌توانید در مسیر تبدیل ایده به پول حرکت کنید. با توجه به تحولات در علوم عصب‌شناسی و مطالعات روی مغز در 10 سال گذشته، باورهای محدود کننده در ناخودآگاه ما به صورت ویژگی‌های شخصیتی درمی‌آید و کنترل شخص را در دست می‌گیرد. ناخودآگاه ما 96درصد از رفتارهایمان را کنترل می‌کنند. بنابراین اولین قدم و گام برای غلبه بر اعتقادات محدود کننده ناخودآگاه هر شخص خواهد بود. کارهایی را انجام دهید که به رشد ذهن و ایده شما کمک فراوانی داشته باشد.

هر روز صبح یک لیست از کارهایی که باید انجام دهید که شما را به هدف‌تان نزدیک می‌کند. از حرفی که زده بودم پشیمان شدم و در حال خودخوری بودم که مهندس مظاهری متوجه تردیدم شد و صحبت‌هایش را اینگونه ادامه داد: ببینید دوستان عزیز، همه ما یک ایده چند میلیارد تومانی داریم. آدم‌های انگشت شماری هستند که ماموریت‌شان خلق محصولات بزرگه. منتها باید بدونید از کجا می‌توان شروع کرد، برای شروع باید روی پیاده‌سازی ایده خود متمرکز شوید.

تبدیل ایده به پول پیاده‌سازی ۴ مرحله دارد که به ترتیب مراحل را برای شما خواهم گفت

قدم اول: این است که ایده خود را تست کنید بررسی کنید آیا کسی آن را یا شبیه آن را انجام داده است

و بعد روی بازار هدف تست کنید، شاید چیزی که برای شما جدید است ، قبلا توسط کسی انجام شده باشد یا شاید چیزی که برای شما جذاب است مشتری نداشته باشد، مهم است که ایده شما ارزشی برای مشتری خلق کند و مشتری آن را بخواهد. مساله‌ای که خیلی اهمیت دارد این است مطمئن باشید این ایده برای گروهی ارزشمند است و برای آن پول پرداخت می‌کنند. نفس آرامی کشیدم. همه نگاه معنی داری به من کردند. نگاهی همراه با تایید و تحسین. حس کردم قدم اول را درست برداشته بودم. مهندس ادامه داد:

در مرحله ی دوم پیاده‌سازی تبدیل ایده به پول شما نیاز دارید، اول سعی کنید خودتان یا با کمترین نیرو کار کنید و بعد تیم را گسترش دهید.

تبدیل ایده به پول واقعا سخت نیست

برای ساختن تیم به افرادی با تخصص‌های مختلف احتیاج دارید.

این تخصص‌ها شامل موارد مختلفی مثلا توسعه دهنده‌ها، طراحان و بازاریاب‌ها و… هستند. این افراد نیز باید قابل اعتماد باشند. اگر افراد قابل اعتمادی را نمی‌شناسید از کسانی که برای کارتان استفاده می‌کنید از آنها یک توافقنامه عدم افشا در قرارداد کاریشان بگیرید. پیاده‌سازی در مرحله سوم این است که خودتان شروع کنید. فرقی نمی‌کنه که شما سرمایه زیادی داشته باشید یا نداشته باشید. شما باید مشتری خود را پیدا کنید. تئوری مردم همیشه این است؛ اول ببینم بعد خرید می‌کنم.

البته اگر برنامه شما از مدل «بفروش و بساز» که در دوره هوش مالی یاد گرفتید پیروی کند بسیار جلوتر خواهید بود. چهارمین مرحله پیاده‌سازی چه باید باشد، خب از ایده خود محافظت کردید، ایده خود را راه‌اندازی کردید، مشتری هم پیدا کردید، حالا باید چه کار کنید؟ نکته منطقی این است حالا وقت آن رسیده که باید ایده خود را به پول تبدیل کنید.

«شما هیچ وقت نمی‌توانید دنیا را متحول کنید مگر اینکه دنیا بتواند از محصول شما سود و بهره ببرد.»

  • چه جمله سنگینی گفت تا شب موضوعی دارم که به آن فکر کنم…! «شما هیچ وقت نمی‌توانید دنیا را متحول کنید مگر اینکه دنیا بتواند از محصول شما سود و بهره ببرد.» در مراحل بعدی شما نیاز به جهانی‌سازی نرم‌افزار، خدمت، محصول و تولید خود دارید، اما این جواب سؤال شما نیست. سؤال شما این است، از کجا شروع کنم؟ دوباره با به اجرا درآوردن ایده شروع می‌شود. هر موقع کم آوردین یا خسته شدید یاد جمله معروف استیو جابز بیفتید که می‌گفت: «اونهایی که به قدر کافی دیوانه هستند که بخواهند دنیا را عوض کنند همونهاییی هستند که ایده را به پول تبدیل می‌کنند.»

بعد مهندس با لحن منحصر به خودش گفت: درسته! کسی که محصولی باورنکردنی می‌سازه، پول زیادی به چنگ میاره. دوست دارید بدانید از کجا شروع کرده‌اند؟ همه گفتن: بله. ادامه داد: پس بساز اون لعنتی رو! فقط شروع کن، شروع کن. مهندس ادامه داد.

سختی های تبدیل ایده به پول

 امروزه با توجه به رقابتی بودن بازار، ما دو انتخاب داریم

  • ایده خود را به پول تبدیل کنید.
  • بخشی از ایده‌های دیگری را بهبود داده و تبدیل به واقعیت کنید.

اگر هیچ یک از این برنامه‌ها را ندارید، باید دوباره اهداف خود را ارزیابی کنید. هر کسی در طول شبانه روز باید نوآوری‌های خود را پرورش بدهد. کارآفرینی دیگر فقط یک اصطلاح تجاری نیست بلکه یک روش زندگی است. برای اینکه یک کارآفرین باشید نیازی نیست سرمایه داشته باشید. تا به حال به این فکر کرده‌اید که فقط آدم‌های بی‌مسئولیت وارد این فعالیت نمی‌شوند. البته این فقط مختص شما نیست و اطرافیان شما را هم در برمی‌گیرد. شما در این دو روز فرصت دارید به این فکر کنید که چطور می‌توانید نگرش کارآفرینی و تبدیل ایده به ثروت که در ثروت آفرینان فراگرفته‌اید را با اشتیاق بیشتری عملی و اجرایی کنید.

اگر قصد تبدیل ایده به پول را در ذهنتان دارید، به این نکات توجه داشته باشید:

  • همه آن چه که به عنوان ایده از ذهن شما خارج می شود، نمی تواند پولساز باشد.
  • ممکن است در سراسر دنیا افراد زیادی ایده پولساز شما را به نحوی دیگر اجرا کرده باشند.
  • نیازی نیست تا چرخ را از ابتدا اختراج کنید.
  • با افراد متخصص و خبره در زمینه کاریتان مشورت داشته باشید.
  • به درستی تجزیه و تحلیل کنید.
  • یک شریک وفادار و متعهد داشته باشید. قاطع باشید.
  • به خودتان و ایده تان ایمان داشته باشید.
  • صبور باشید.

برای تبدیل ایده به پول باید در حوزه ای فعالیت کنید که به آن علاقه دارید.

جلسه بعد 12 روش برای تبدیل ایده به حقیت و پول را برای شما عنوان خواهم کرد. جلسه تمام شد و همه شروع به پرسیدن سوال‌های شخصی از ایشان کردند. من نوت‌بوکم که هنوز سفید بود را برداشتم. سوئیچ به دست به سمت پارکینگ رفتم. آخرین جمله مهندس مرتب در گوشم زنگ می‌زد.

بعضی از ایده های ما قابلیت این را دارند تا به سرعت ثروت زیادی را با خود به همراه بیاورند. اما این عمل تا زمانی که ما آموزش های لازم را در خصوص تبدیل ایده به پول ندیده باشیم، امکان‌پذیر نخواهد بود. اگر شما هم قصد دارید تا ایده های پولساز خودتان را بشناسید و آن ها را عملی کنید، می توانید در دوره ثروت آفرینی که توسط موسسه ثروت آفرینان گردآوری شده است، شرکت کنید.

«کسی که برای تبدیل ایده‌اش به پول اقدامی نمی‌کند، بی‌مسئولیت است».

تجاری سازی چیست؟

اگر بخواهیم به صورت ساده در خصوص تجاری سازی صحبت کنیم، باید گفت که تجاری سازی به معنای معرفی خدمات و یا مصولات به مشتریان و در اختیار قرار دادن آن ها در بازار است. حال زمانی که گفته می شود تجاری سازی ایده به چه معنایی است، یعنی آن که بتوانیم ایده هایی که در ذهن خودمان داریم را به نحوی پیاده سازی کرده و آن ها را به محصولات و یا خدماتی بدل کرده و در بازار به فروش برسانیم.

 

تجاری سازی ایده

اکنون که با مفهوم تجاری سازی آشنا شدید و متوجه شدید که منظور از تجاری سازی ایده چیست، ممکن است برای شما هم این سوال پیش آمده باشد که چگونه می توان یک ایده را تجاری سازی کرد؟ در خصوص این امر باید اشاره کرد که شرایط و شاخصه های مختلفی در این زمینه وجود دارد که باید به آن ها توجه کرد. برای مثال، ایده ذهنی شما تا چه حد قابل پیاده سازی است؟ آیا می توان آن را در عمل نیز اجرایی کرد؟ به کمک ایده خود چه مشکلی را حل می کنید؟ چه افرادی به این ایده شما نیاز دارند و … .

تجاری سازی ایده های نو در صورتی قابل اجرایی خواهند بود که شما به خوبی به این سوالات پاسخ داده باشید. همچنین نیاز است تا یک شناخت کامل و جامع از مسیری که قرار است تجاری سازی ایده خود را در آن پیاده کنید، به دست آورید. همه این مباحث نیازمند آموزش دیدن و یا یادگیری از افراد خبره و متخصص است. ما در ادامه به صورت کامل در این خصوص بیشتر صحبت می کنیم.

تجاری سازی ایده مراحل مختلفی دارد

مراحل تجاری سازی ایده

بدون شک برای تجاری سازی ایده نیاز دارید تا با مراحل تجاری سازی یک محصول آشنا شوید. ما در ادامه قدم به قدم این مراحل را در اختیار شما قرار می دهیم.

  • داشتن ایده
  • تحقیقی د بازار
  • ساخت نمونه اولیه
  • ارزیابی هزینه های تولید
  • تامین نیازهای مالی
  • ساخت نمونه
  • ارزیابی کامل بازار
  • ایجاد ساختار فنی
  • طراحی محصول مورد نظر
  • تولید محصول مورد نظر
  • نهایی کردن مخصول
  • معرفی محصول به بازار
  • فروش در بازار
  • خدمات پس از فروش
  • صادرات محصول

 

روش های تجاری سازی یک محصول

مسلما آشنایی با روش های تجاری سازی می تواند به شما در این مسیر پر پیچ و خم، کمک شایانی کند. شما می توانید خودتان به تنهایی تجاری سازی را شروع کنید و یا اینکه از افراد متخصص در این زمینه کمک بگیرید. شما این شانس را دارید تا با شرکت های بزرگ و نام آشنا در این زمینه همکاری کنید اما در ابتدا باید بتوانید آن ها را متقاعد کنید که ایده شما، قابلیت تجاری سازی را دارد. یکی دیگر از روش های تجاری سازی محصول داشتن شریک و یا حتی فروختن ایده به شرکت های مختلف است.

آخرین جمله مهندس مرتب در گوشم زنگ می‌زد: «کسی که برای تبدیل ایده‌اش به پول اقدامی نمی‌کند، بی‌مسئولیت است». در مسیر مرتب ایده‌هایی که به ذهنم خطور کرده بود اما بی‌اهمیت از آن‌ها گذشته بودم برایم مرور شد. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا اینکه این صبح شد و روز دوم دوره MBAPlus شروع شد. پر از سوال بودم و مشتاق که 12 روش را از زبان مهندس بشنوم. طبق معمول مهندس با صدای بلند فریاد زد: همه آماده‌اید؟ همه دانشجوها دست‌هایشان را بالا بردند و فریادزنان جواب دادند:

آماده‌ایم و بعد خنده‌هایی که نشان از شور و هیجان یادگیری بود بر لب‌های همه شاگردان نقش بست.من هم مثل بقیه دستم را بالا بردم و حس می‌کردم این کار برای من تعهدآور است و حالا باید اقدام کنم. مهندس مظاهری شروع کرد:

چه کارهایی باید برای تجاری سازی ایده انجام داد؟

خب دوستان با هم 12 روش مهم را بررسی می‌کنیم:

  1. توانایی های خود را باور کنید

تا وقتی که به خودتان اعتماد و ایمان نداشته باشید، نمی‌توانید کار موثری انجام دهید. با اعتماد به نفس است که می‌توانید عواقب تصمیمات جدید خودرا پیگیری کنید. مسئولیت‌پذیری مستلزم این است که خودتان را 100 درصد باور داشته باشید تا بتوانید آن کار را انجام دهید. اغلب افراد هنگام تبدیل ایده به پول با شکست روبه‌رو می‌شوند زیرا چالش‌های غیرمنتظره‌ای برای آنها پیش می‌آید که ورای برنامه ریزی بوده که آنها برای خود کرده بودند. به همین دلیل باور و ایمان خود را قبل از رسیدن به هدف نهایی از دست می‌دهند.

  1. برای خود گروه مشاوره داشته باشید (هیئت مدیره)

دوم از کسانی که سابقه‌ای در این کار دارند الگو بگیرید. هرگز تصور نکنید چون این ایده متعلق به شماست پس شما به تنهایی از عهده ی تمام کارها برمی‌آیید. به هیئت مدیره خود اجازه دهید شما را از شکست‌ها و موفقیت‌های قبلی خود آگاه کرده و شما را راهنمایی کنند. برای تجاری سازی ایده ، به همه گوش دهید، زیرا نمی‌دانید دقیقا کی یک ایده خوب را از چه کسی خواهید شنید. نظرات همه را بشنوید تا بتوانید تفکر پشت هر نظر منفی را بفهمید و سپس تصمیم نهایی را خودتان بگیرید. اگر چه داشتن هیئت مشاور (هیئت مدیره) خوب است اما مراقب باشید. به آن‌ها اجازه ندهید شجاعت انجام کار را از شما بگیرند و شما را از انجام کار بترسانند.

مثلا هیئت امنای استیو جابز گفتند: جابز دیوانه است و نباید وارد فضای تلفن همراه شود؛ زیرا بازار اشباع شده و ارزش این تلاش طولانی و پر زحمت را ندارد اما او اثبات کرد که ارزشش را دارد. در آخر با دقت اطلاعات ورودی را دریافت کرده، ارزیابی کنید اما با هوش باطنی خود پیش بروید.

  1. از خطر کردن (ریسک) به عنوان بهترین دوست خود استقبال کنید

در حین تجاری‌سازی ایده، خطر بهترین دوست شما می‌شود. اگر بتوانید این حقیقت را بپذیرید. به روندی نزدیک خواهید شد که با دوراندیشی می‌تواند رویاها و آرزوهای شما را در طی مسیر محقق کند. زمانی که کارها طبق برنامه شما پیش نرفت، روی ماموریت خود تمرکز کنید و دست برندارید، هوش تجاری داشته باشید. اجازه ندهید چیزی در کار شما اختلال ایجاد کند و شما را به عقب براند.

  1. بی اندازه صبور باشید

در مقابل نظرات مخالف دیگران صبور باشید. سازش با دیگران به مفهوم فدا شدن نیست! خودتان را زیر فشار زیاد خرد نکنید. از مسیر فرایند لذت ببرید. اغلب مردم برای رسیدن به نتایج مطلوب آنقدر اضطراب و عجله دارند که هنگام شروع نمی‌توانند درست تصمیم بگیرند. مسیر رسیدن به هدف جزو وقایع غیرمنتظره‌ است که ممکن است شما آمادگی روبرویی با آن‌ها را نداشته‌ باشید. اجازه ندهید این قبیل اتفاقات شما را ناامید کند، سرتان را بالا بگیرید و به هر جایی که فرآیند شما را برد احترام بگذارید. در این مرحله آگاهی زیادی راجع به آستانه ریسک پذیری و توانایی‌هایتان به دست خواهید آورد. حتی افراد مردد و ترسو ممکن است سعی کنند شما را منصرف کرده و از ادامه راه بازدارند. مدام کسانی که در این مسیر با شما کار می‌کنند را ارزیابی کنید.

  1. یاد بگیرید چطور دیگران را از محسنات دیدگاه خود آگاه کنید

برای تجاری‌سازی ایده‌تان به دیگران کمک کنید محسنات دیدگاه شما را درک کنند. به وضوح ارزش نظریه خود و اینکه چطور این نظریه پول ساز می‌شود را برای دیگران شرح دهید. مخاطب مناسبی برای محصول شما پیدا نخواهد شد مگر اینکه توانایی آگاه کردن و متقاعد کردن آن‌ها از نتایج فوق‌العاده محصول‌تان را داشته باشید. سادگی کلید فروش محصول ایده شماست.

تجاری سازی ایده و راه رسیدن به موفقیت

  1. نقاط مرتبط مسیر را به هم وصل کنید

در دنیای تجارت همه چیز با هم در ارتباط است. یاد بگیرید چگونه با اتصال نقاط به یکدیگرمسیرتان را مشخص کنید. اگر امروز هسته و مرکز ایده خود را با نقاط دیگری که در مسیر با ایده شما در ارتباط است، متصل کنید هر روز بالغ‌تر می‌شود. در این لحظه یکی از دانشجوهای فعال کلاس که مشخص بود مطالعات زیادی هم در زمینه‌های مختلف داشت از مهندس اجازه خواست تا تجربیات خودش را مطرح کند.

«کاوه اسماعیلی هستم. در صنف پوشاک مردانه کار می‌کنم . می خواستم از اتصال نقاط در کار خودم صحبت کنم.»

ایده من راه‌اندازی خطوط تولید و صادرات پوشاک مردانه بود، و با اتصال نقاط توانستم هر روز ایده‌ام را گسترده‌تر کنم و به سطوح بالاتری برسانم. من ابتدا کارم را با پیراهن کلاسیک (جعبه‌ای) و شلوار پارچه‌ای شروع کردم.‌ اما متوجه شدم نیاز مشتری یک ست (بسته) کامل است. برای همین تصمیم گرفتم کت و شلوار هم به آن اضافه کنم. ایده خوبی بود، اما قانع کننده نبود. زیرا محصول جدید صرفا اداری بود. بعد از مدتی حس کردم می‌توانم این نقطه را به نقطه دیگری وصل کنم و آن نقطه لباس مجلسی بود. برای همین کراوات و پاپیون را هم به آن اضافه کردم.

تمام حواسم به منابع مالی بود

که هر چه سریع‌تر این گلوله برف را بزرگتر کنم. نقطه بعدی مشتری‌هایی بود که لباس اسپرت می‌خواستند؛ و من شلوار جین و کتان هم وارد کردم اما به سختی فروش می‌رفت و نیاز بود پیراهن اسپرت هم کنار آن‌ها باشد. پیراهن‌های اسپرت نخی هم اضافه کردم و دیدم اگر پیراهن ساده اندامی جنس پوپلین بیاوریم، هم می‌توانیم با کتان بفروشیم و هم با شلوار پارچه‌ای و جین، بعد کمربند و دکمه سر آستین به محصولات ما اضافه شد. یواش یواش به فکر افتادم چیزهایی اضافه کنم که فصلی هستند مثل بافت، پیراهن پشمی، کاپشن و پالتو.

بعضی محصولات مثل پالتو به علت کم فروش بودن، از دور حذف شدند. سراغ بعضی کارها اصلا نرفتیم چون گران بودند؛ و نیاز به فضای زیادی داشت. مثلا به جای کت و شلوار فقط روی کت تک تمرکز کردیم. چون به فرد این امکان را می‌داد به جای ست یکرنگ از سه رنگ شامل کت، شلوار، پیراهن استفاده کنند. استقبال این کار هم خیلی زیاد بود. بعد مواردی مثل هودی (hoodie) سویی‌شرت‌های کلاهدار و انواع دورس(لباس پاییز و زمستان) جلو بسته و جلو باز که با کلاه و بدون کلاه هستند را وارد کردم. بعد از چند بار خرید متوجه شدم بعضی تولیدکننده‌ها برش‌ها را خوب نمی‌توانند دربیاورند. پس با خیاط‌هایی حرفه‌ای صحبت کردم و به آنها الگوی جدید دادم. هم فکری با خیاط‌ها و با اصلاح کار مراحل بعدی لباس‌ها خیلی بهتر در تن مشتری می‌نشست. همین باعث شد خیاطی هم یاد بگیرم.

مهندس ادامه داد، خب عزیزان تجربیات آقای اسماعیلی رو شنیدیم امیدوارم روزی رو ببینیم. که مثل ایشون صاحب یک برند معروف تولید کننده لباس‌های صادراتی شدند. دوستان گرامی هرگز اتصال نقاط را متوقف نکنید.

  1. در کارتان پشتکار و اشتیاق داشته باشید

برای تجاری سازی ایده پشتکار عالی و اشتیاق داشته باشید. با شور و اشتیاق انجام دادن کارها به شما قدرت می‌دهد و شما را تبدیل به یک پیشگام نیرومند می کند. داشتن پیگیری مشتاقانه هنگام تبدیل ایده به واقعیت، درهای جدیدی به سوی ثروتی بی‌پایان پیش روی شما خواهد گشود.

  1. هدفمند کار کنید

شما باید از داشتن چنین ایده‌ای هدف و انگیزه داشته باشید. در غیر این صورت احتمال اینکه وسط کار از مسیر خارج شوید و مدام برای خروج از این کار بهانه‌تراشی کنید نیز زیاد خواهد بود. مهندس مظاهری اضافه کرد: کارآفرین باید نسبت به آنچه می‌کند شور و اشتیاق داشته باشد و به کار خود ایمان داشته باشد، در غیر این صورت محکوم به شکست است. شما باید خود را نسبت به هر فردی که از ایده شما حمایت می‌کند متعهد بدانید. هدف شما این است که ایده خود را عملی کرده و دیگران را هم متقاعد کنید. چشم دوختن به هدف به شما انرژی می‌دهد و سبب می‌شود در مسیر کمتر احساس تنهایی کنید.

تجاری سازی ایده و تیم سازی

  1. تمرکز خود را در جاری بودن روند حرکت بگذارید

با دقت تمام منابع خود را شناسایی کنید و از طریق روابط، شبکه‌سازی و به اشتراک‌گذاری منابع، فرصت‌های بیشتری برای ایده‌هایتان بسازید. ثابت قدم باشید، به برنامه خود بچسبید، حواشی را کنار بزنید و فقط در مسیر اصلی باشید. برای تجاری سازی ایده  وقت خود را هوشمندانه مدیریت کنید. هنگام برخورد با فرصت‌های جدید که ریشه در ایده اصلی شما دارد، هیجان زده عمل نکنید. تمام منابع را محاسبه کنید. بدانید چه موقع باید و چه موقع نباید از آن‌ها استفاده کرد. بنابراین از آن‌ها در مکان و زمان مناسب بهره‌مند شوید.

  1. همیشه در حال بهینه‌سازی ایده خود باشید

رشد نباید متوقف شود. می‌توانید همیشه ایده خود را وسعت دهید و آن را بهتر کنید. نگاهی به عقب بیاندازید، ببینید چطور نقاط به هم مرتبط شده‌اند، خود و مشاوران خود را به چالش بکشید و ایده‌های خود را باز هم بهتر کنید. این کاری است که استیو جابز با الهام از انیمیشن‌های پیکسار روی اپل انجام داد. پیشرفت مداوم یکی از دلایل ماندگار شدن او بود. او هرگز بهینه‌سازی و به روز گردانی ایده‌های خود را متوقف نکرد.

  1. بین کار و زندگی خود تعادل ایجاد کنید

هر قدر هم که هوشمندانه، و پرشور روی کار خود متمرکز شوید. اما اگر تعادل و توازن نداشته باشید فرسوده می‌شوید. ذهن، بدن و روح باید با هم هماهنگ باشند. برای تعادل میان کار و زندگی خود وقت بگذارید. این کار باعث شفافیت افکار شما شده و همه چیز را در کنترل خود داشته باشید. روند تجاری‌سازی ایده، چیزی شبیه دوی ماراتن (استقامت) است نه دو اسپرینت (سرعت). پس بدون عجله و آگاهانه کار کنید. ذهن­تان را در اندیشه غرق نکنید. به خودتان فرصت تنفس بدهید تا خلاقیت بیشتری داشته باشید.

چه کسانی میتوانند تجاری سازی ایده را انجام دهند؟

  1. ایده‌ی خود را ماندگار کنید

با این فرض که شما متعهد شده‌اید مسئولیت 11 قدم اول را بپذیرید و تا به اینجا موفق عمل کرده‌اید. ایده اصلی شما متولد شده و تاثیر آن با جوانب مختلفی که شما در ابتدا فکرش را هم نمی‌کردید به تصویر کشیده شده است. شما به آنچه می‌خواستید و فرصت‌های مهم ایجاد شده برای خود و دیگران رسیده‌اید. ایده شما اکنون با موفقیت به واقعیت تبدیل شده و به محصولی قابل توجه مبدل شده است. حالا این به شما بستگی دارد که آن را ماندگار کنید. اکنون مسئولیت شما این است که با جان بخشی به ایده­‌تان تاثیر آن را برای همیشه زنده نگه‌دارید. امیدوارم این کلاس برای شما ثمر بخش بوده و در شروع کار تمام موارد را پیش روی خود داشته و از آن‌ها بهره بگیرید.

-خب جناب افراسیابی ظاهرا سخت به فکر محقق کردن ایده‌ات هستی.

-بله البته مهندس واقعیت اینه که تابه حال در حد یک فکر بود اما با این دو جلسه که سر کلاس اومدم خیلی چیزا یاد گرفتم.

متوجه شدم باید تمام ابعاد کار رو بررسی کنم و حساب شده و دقیق قدم بردارم.

الان نسبت به ایده‌ام احساس مسئولیت می‌کنم. باید دست به کار بشم، و با شجاعت استارت کار رو بزنم.

 

سخن پایانی

تجاری سازی به معنای تولید انبوه از یک محصول و روانه کردن آن به بازار است. شما می توانید به سادگی تجاری سازی ایده خودتان را دست بگیرید و از آن کسب درآمد کنید. اما نیاز است تا با مراحل و روش های متلف تجاری سازی ایده آشنایی داشته باشید. اگر می خواهید در این زمینه اطلاعات بیشتری را کسب کنید، می توانید در دوره ثروت آفرینی موسسه ثروت آفرینان شرکت کنید.

چقدر این پست مفید بود؟

روی یک ستاره کلیک کنید تا به آن امتیاز دهید!

میانگین امتیاز / 5. تعداد آرا:

اولین نفری باشید که به این پست امتیاز می دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دوره جامع کوچینگ سوئیسی